سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با برادریِ خدایی است که [درخت] برادری به بار می نشیند . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط تکخال ، محل طنزهای بی مزه ی من است در 89/6/23:: 10:28 صبح
 سایت خودنویس (نیک آهنگ کوثر) : کروبی زن بابای فتنه است.( ظاهرا مهندس را مامانِ فتنه میداند)

به همین مناسبت خبرنگار فتنه پرس ، خود را به  هر جان کندنی بود به مهندس رسانده و ترتیب این مصاحبه را داد.
دست بر قضا ، زن بابا نیز مهمان مهندس بود و در حالا حلاجی توالت فرنگی اوین و آینده ی سطل آشغال های تهران بودند و خبرنگار ما این نکته را به فال «نیک» گرفته و «آهنگ» مصاحبه را طوری کوک کرد که بجای تکنوازی سخنان مهندس ، وُکالِ زن بابای فتنه را نیز داشته باشد.
- سلام مامان مهندس!
- با بنده بودید؟
- بله.
- زهرمارو بله ، مردک ادبت کجاست؟ نشنیدی که ادب مرد به زچیز اوست؟
- مامان جون من که چیزی نگفتم هنوز.
- میدم عین سطل آشغال آتیشت بزنن ها!!
- لطفا بگید خطای بنده چیه؟
- خطای تو چیزه !.. چی بود؟ آهان..همین «مامان مهندس» که گفتی! ادب داشته باش ، به من میگی مامان؟
- من نگفتم بخدا ، نیک آهنگ گفته؟
- چیز آهنگ؟
- نیک آهنگ
- اون به من گفته مامان؟
- بله
- از اولشم این بچه خنگ و کودن بود ، هنوزم فرق بابا و مامانشو نمیدونه؟
- چه عرض کنم؟ نظر شما چیه؟
- نظر من چیزه ....چیز...
- چی؟
- هولم نکن بچه ، بذار این ذغالا گُر بگیره...عجب کله قوچیه این ذغالا....کجا بودم؟
- چیز بودید.
-آره..خلاصه به این نیکی پدرسوخته بگو ... تو اول باباتو بشناس ، نمیخواد دنبال مامان بگردی....حالا چیزای دیگه ام گفته.؟
- والله خدمت رسیدیم مصاحبه کنیم واسه همین مطلب. این پسرتون نیک آهنگ یه کاره نشسته و گفته که : حالا که «مامان نیست» - یعنی شما - مجبوریم با «زن بابا» بسازیم.
- زن بابا؟ منظورش عروس آذربایجانه ؟
- نه مامان ! (بخوانید نه بابا!) منظورش جسارتا ایشونه ( اشاره به شیخ بیسواد)
- من ؟؟ من زن بابام؟ مهندس به مرگ تو دروغ گفته ! من همه غلطی کردم پارسال تا حالا ، غیر از اینکه بخوان « زن » باشم. عجب نون بابا نخورده ییه این بچه؟ از قول من بهش بگید من به مرد بودن خودم راضی ام و نیازی هم به وکیل وصی هم ندارم ، من تو مناظره هم گفتم که اصلا دختر ندارم ، که حالا بخوام زن بابا هم باشم.، دروغ چرا؟ تا قبر ..آ..آ..آ..آ....همه میدونم من بابا هستم ، اونم بابای سه تا پسر ترگل ور گل .
- حاج آقا پسراتون چیکاره هستن؟
- به قول شیرازیا ، والو کاکو ، یکیش دانشگوییه ، یکیش آزمایشگوییه ، او یکی ام نمیدونم چه ...
- خب بگذریم ، حالا بالاخره چی شد این داستان مامان و زن بابا؟.
مهندس : من بهت میگم یک کلام والسلام ، من این نیکی تُخس رو میشناسم ، خودم بزرگش کردم.
- بفرمایید
- صددرصد منظورش از «مامان فتنه» همون عروس آذربایجانه ، اینم گفته باشم ها!! اگر لرستانی ها بفهمن که به دامادشون گفتن مامان! راه میفتن و طلب میکنن که : سرنوشت نیک آهنگ رو به لرها بسپارید....اونوخ ..خر بیار و خودنویس بار کن.
- مامان فتنه؟ یا مامانِ فتنه؟
-  مامان فتنه! ندیدی این سریال جراحت رو ؟ اینم همونه! مامان فتنه بر وزن مامان لطیفه. افتاد؟
- والله من همش حواسم به گلچهره ی نازدار بود.
- اونکه نون و ریحون بود دلبندم. تو انگار سریالهای ماه رمضون رو ندیدی؟
شیخ : صب کن ببینم مهندس ، حتما تو هم بابای فتنه یی؟
مهندس : اعتراض داری؟
شیخ : اینجوری که من همون زن بابا میمونم؟
مهندس : اعتراضی داری؟
شیخ : معلومه که دارم! اینهمه خودمو مَنتَر ملت نکردم و هی « تعرض ..تعرض» نکردم که حالا بشم «زنِ تو».
- ببین دوست عزیز ، اولا بیا جلوتر پای منقل گرمت بشه و سرما نخوری. دوما : من تو رو نخواستم که !  این آهنگ رو نیکی کوک کرده ، پاشو برو با موبایل ثریای حسین پسرت ، یه زنگ بزن بهش و بگو تا بدونه که تو  بابای سه تا پسری.
خبرنگار : مهندس تا دور منقل به این  خوبی  نشستیم و گرمای وجود زن بابا هم کنارمون هست ، یه دهن به افتخار تمام سطل آشغالای تهران نمی یاید؟
- زن بابای بد من آتیش زده به جونم.....غم دلمو گرفته نمی تونم بخونم م م م .
- مهندسسسسسسس!
- ای وای...مامان فتنه اومد.

امضاء : تکخال